🔸هفت بازگشت ضروری برای بازسازی پروژه انقلاب اسلامیِ اکنون/ بخش اول
درباره هفتِ بصیرت موقعیتِ ریسماسنج
امروز دوازدهمین روز زندانی شدن برادر عزیزم محسن ریسمانسج است. در ابتدای این واقعه تلخ، امید داشتم پرونده ایشان سرنوشت دیگری داشته باشد. اوضاع البته به گونهای نیست که بوی بهبود بدهد اما از آنجا که پیشتر با برخی مسئولان عالی قضایی در این زمینه دیدارهایی برگزار شده بود، به امید تجدید دیدار و تأثیر، به همراه جمعی دیگر از دوستان برادر دربندمان سکوت کرده بودیم. این رویه به توصیه دلسوزانی چند اتخاذ شد تا بهانهای به دست اغیار ندهد و کوسویی از امید، اگر هست، بسته نشود. اکنون اما همه این تلاشها بیهوده مینماید و دلیلی بر سکوت نیست؛ آن سکوت برای کاستن از رنج شخص برادر در بند و خانوادهاش بود؛ این به سخن آمدنی که آرام آرام آغاز شده اما به روشنی یقین دارم، به زودی فراگیر خواهد شد، به پردهبرداری از بخش مهمی از وضعیت موجود و بانیان آن خواهد انجامید و از این جهت مغتنم است.
اطمینان دارم روزی بیگناهی برادرمان اثبات خواهد شد. آن روز برای طعنهزنندگان امروز و برای سازوکاری که خالق این وضع است، سختتر خواهد بود از امروز، برای محسن ریسمانسنج و دوستانش.
آنان که حجت الاسلام محسن ریسمانسج را میشناسند، میدانند او مسیر عدالت را از طریق افشاگری دنبال نمیکند و به خاطر افشاگری در زندان نیست و ماجرای او از اساس مسئله دیگری است.
افسوس که امروز مخالفت با عدالتخواهی، «عدالتخوار» خواندن آنان و به کار بردن دیگر تعابیر مشابه در مورد مخالفان نابرابریها و وضع موجود، به صنعت جذابی تبدیل شده که گویندگانش را بر میکشد اما خروجیهای این صنعت لزوماً حقیقت نیستند. آقازادهای نوشته برادر در بندمان به «دلیل انتشار تصاویر خانوادگی شاکی در صفحه اینستاگرام» محکوم شده است! میبینید چه اوضاعی است؟! نمیدانم چه هنگام امکان ملاقات با محسن فراهم میشود اما امیدوارم در اولین فرصت از او بخواهیم از بانیان این دروغ آشکار شکایت کند تا رسوا شوند آنانی که چنین تهمتهایی را از زبان اهالی تقوی و آقازادگان مذهبی و سیاسی، روانه عدالتخواهان میکنند. موضوع و مهم اما این حرفها نیست. مهم چیز دیگری است:
مهم این است که موضوع عجیب محسن ریسمانسنج توانسته موقعیتی را خلق کند که میتوانیم آن را نوعی بزنگاه شناخت بنایم؛ چیزی شبیه به یک موقعیت مرزی، در متنِ تاریخِ از پایینِ انقلاب اسلامی؛ موقعیتی که به محسن ریسمانسنجِ دربند، نسبت به ریسمانسنج آزاد، امکان بیشتری برای پیش بردن ایدههایش را داده و به ما نیز امکان دست یافتن به بصیرتهایی چند را میدهد. بصیرتهای که جملگی در عداد مهمترین تذکرها برای بازسازی پروژه انقلاب اسلامی در اکنون و در شرایط ماست.
در ادامه تلاش میکنم پارهای از شناختهای برآمده از این موقعیت را، به مرور و در هفت بخش توضیح بدهم.
(ادامه دارد)
@tabagheh3_ir
درباره هفتِ بصیرت موقعیتِ ریسماسنج
امروز دوازدهمین روز زندانی شدن برادر عزیزم محسن ریسمانسج است. در ابتدای این واقعه تلخ، امید داشتم پرونده ایشان سرنوشت دیگری داشته باشد. اوضاع البته به گونهای نیست که بوی بهبود بدهد اما از آنجا که پیشتر با برخی مسئولان عالی قضایی در این زمینه دیدارهایی برگزار شده بود، به امید تجدید دیدار و تأثیر، به همراه جمعی دیگر از دوستان برادر دربندمان سکوت کرده بودیم. این رویه به توصیه دلسوزانی چند اتخاذ شد تا بهانهای به دست اغیار ندهد و کوسویی از امید، اگر هست، بسته نشود. اکنون اما همه این تلاشها بیهوده مینماید و دلیلی بر سکوت نیست؛ آن سکوت برای کاستن از رنج شخص برادر در بند و خانوادهاش بود؛ این به سخن آمدنی که آرام آرام آغاز شده اما به روشنی یقین دارم، به زودی فراگیر خواهد شد، به پردهبرداری از بخش مهمی از وضعیت موجود و بانیان آن خواهد انجامید و از این جهت مغتنم است.
اطمینان دارم روزی بیگناهی برادرمان اثبات خواهد شد. آن روز برای طعنهزنندگان امروز و برای سازوکاری که خالق این وضع است، سختتر خواهد بود از امروز، برای محسن ریسمانسنج و دوستانش.
آنان که حجت الاسلام محسن ریسمانسج را میشناسند، میدانند او مسیر عدالت را از طریق افشاگری دنبال نمیکند و به خاطر افشاگری در زندان نیست و ماجرای او از اساس مسئله دیگری است.
افسوس که امروز مخالفت با عدالتخواهی، «عدالتخوار» خواندن آنان و به کار بردن دیگر تعابیر مشابه در مورد مخالفان نابرابریها و وضع موجود، به صنعت جذابی تبدیل شده که گویندگانش را بر میکشد اما خروجیهای این صنعت لزوماً حقیقت نیستند. آقازادهای نوشته برادر در بندمان به «دلیل انتشار تصاویر خانوادگی شاکی در صفحه اینستاگرام» محکوم شده است! میبینید چه اوضاعی است؟! نمیدانم چه هنگام امکان ملاقات با محسن فراهم میشود اما امیدوارم در اولین فرصت از او بخواهیم از بانیان این دروغ آشکار شکایت کند تا رسوا شوند آنانی که چنین تهمتهایی را از زبان اهالی تقوی و آقازادگان مذهبی و سیاسی، روانه عدالتخواهان میکنند. موضوع و مهم اما این حرفها نیست. مهم چیز دیگری است:
مهم این است که موضوع عجیب محسن ریسمانسنج توانسته موقعیتی را خلق کند که میتوانیم آن را نوعی بزنگاه شناخت بنایم؛ چیزی شبیه به یک موقعیت مرزی، در متنِ تاریخِ از پایینِ انقلاب اسلامی؛ موقعیتی که به محسن ریسمانسنجِ دربند، نسبت به ریسمانسنج آزاد، امکان بیشتری برای پیش بردن ایدههایش را داده و به ما نیز امکان دست یافتن به بصیرتهایی چند را میدهد. بصیرتهای که جملگی در عداد مهمترین تذکرها برای بازسازی پروژه انقلاب اسلامی در اکنون و در شرایط ماست.
در ادامه تلاش میکنم پارهای از شناختهای برآمده از این موقعیت را، به مرور و در هفت بخش توضیح بدهم.
(ادامه دارد)
@tabagheh3_ir
🔸هفت بازگشت ضروری برای بازسازی پروژه انقلاب اسلامیِ اکنون/ بخش دوم
درباره هفت شناخت و بصیرتهای حاصل شده از موقعیت ریسمانسنج
یک. بازگشت به ایده اصیل امر به معروف و نهی از منکر و تفسیر انقلاب اسلامی از این فریضه
مهمترین شناختی که موقعیت محسن ریسمانسنج به دست میدهد تذکر نسبت به معنای درست امر به معروف و نهی از منکر است. همان طور که میدانیم معنای این فریضه مانند دیگر معانی و مفاهیم اسلامی طی نزدیک به هفتاد سال اخیر، دستخوش تغییراتی شده است. از دهه بیست کوشش متفکران و روشنفکران انقلاب اسلامی برای تخریب معانی متحجرانه و اغلب متداول مفاهیم اسلامی منتهی به برآمدن نگرشی نو اما اصیل درباره مفاهیم اسلامی شد. بخش عمدهای از کوشش و آثار امام خمینی، متفکرانی همچون شهید مطهری و مرحوم طالقانی، فضلای فکور جوانتری همچون آیت الله خامنهای و شهیدان بهشتی و باهنر و نیز روشنفکرانی همچون دکتر شریعتی مصروف این انقلاب معرفتی، ویرانی آن اسلام کهنه و متحجرانه و ساختن مفاهیم و استدلالهایی جدید شد.
مهمترین یا یکی از مهمترین این مفاهیم امر به معروف و نهی از منکر بود. به عنوان نمونه آنجا که مطهری بر میآشفت که «تا حالا» امر به معروف و نهی از منکر کردن «در اطراف دکمه لباس مردم، بند کفش و موی سر مردم و دوخت لباس مردم بوده است»، بر معنای فراگیر از این فریضه میشورید و جهل مقدسی که امر به معروف و نهی از منکر را به ابزار سختگیری بر جزییات زندگی «مردم» تبدیل کرده را نقد میکرد.
استدلالها و مضامین ساخته شدهٔ اسلامِ انقلاب اسلامی درباره این فریضه مهم، بسیار است و بازخوانی آن مجال دیگری میطلبد؛ آنچه مهمتر از این بازخوانی است، بازسازی آن اسلام پیشین و سیطره آن بر نهادهای رسمی ذیربط است.
در این جا ارزش کار ریسمانسنج روشن میشود. آنجا که میکوشد با «عمل» و قرار گرفتن در موقعیتی ساختاری به معنای انقلاب اسلامی از امر به معروف و نهی از منکر ارجاع دهد.
محسن ریسمانسنج طی مدت کوتاه حضور در معاونت این ستاد در استان خوزستان توانست در اصلیترین مسائل شهری در برابر سرمایهداری مستغلاتی و مذهبی شهر بایستد؛ مسئله کارگران را مسئلهای عمومی معرفی کند و در اعتراضهای کارگری علیه خصوصیسازی بایستد. مهمتر از این کنشها، تحقق آنها از موضعی در ساختار بود. واقعیت وقتی محسن برای پذیرفتن آن مسئولیت مشورت خواست، نظر به وضع رقتبار و محافظهکارانه، موافق همکاری او با ستاد مذکور نبودم. اگر چه او نیز پس از چندی به دلایلی مشابه از آن نهاد جدا شد اما امروز که نگاه میکنم میبینم او با حضور کوتاه خود توانسته نشان دهد میشود آن ستاد، جولانگاه ابوالمشاغلان محافظهکار نباشد و میشود امر به معروف و نهی از منکر، فراتر از «اطراف دکمه مردم» و دیگر موضوعات مورد علاقه مقدسمآبان، اطراف مسائل اساسی جامعه و عدالت اجتماعی باشد.
چنان که در متون اصیل دینی امر به معروف و نهی از منکر چنین کنشی است. آنجا که اباعبدالله الحسین علیه السلام در منی بر سر عالمان دین ی فریاد میزند امر به معروف و نهی از منکر، برای دعوت به اسلام در معیت با عدالت اجتماعی است: «أَنّ الأمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النّهْی عَنِ الْمُنْکَرِ دُعاء الَى الإِسْلامِ مَعَ رَدّ الْمَظالِمِ وَ مُخالَفَةِ الظالِمِ، وَ قِسْمَةِ الْفَیْء وَ الْغَنائِمِ، وَ أَخْذِ الصّدَقاتِ مِنْ مَواضِعِها وَ وَضْعِها فى حَقِّها».
نکته دیگری که اگر مهمتر از ارجاع به معنای اصلی امر به معروف و نهی از منکر نباشد، کماهمیتتر نیست این است که تجربه محسن ریسمانسنج به خوبی نشان داد بخش مهمی از مسئله ناکارآمدی نهادهای فرهنگی به افکاری باز میگردد که اطراف افکار و دغدغههای اسلام پیشاانقلاب اسلامی دور میزند، هر چند رنگ و ادعای انقلابی بودن دارد. نشان داد تعلق به اسلام پیش از انقلاب چه سرایت عظیمی به افکار نیروهای کرده است. نشان داد آن چنان که مالکان این نهادها اغلب ادعا میکنند مسئله فقط غربگرایی و تجددزدگی نیست؛ بلکه از قضا بخش مهمی از مسئله خود آنان هستند که با دغدغههایی در حد «مناظره تلویزیونی درباره تعدد زوجات و ازدواج موقت» بر صدر این نهادها مینشینند و میکنند آن چه میکنند و با تحجرزدگی خود به دلزدگی مردم از دین دامن میزنند.
دیگر این محسن ریسمانسنج این ارجاع به معنای انقلاب اسلامی از امر به معروف را نه با گفتار، که در عمل پی گرفت و کیست که نداند اکتفا نکردن به انبوه گفتارهای ملالآور و «دعاة للناس بغیر السنتکم» بودن، امروز چه شیوه کمیاب و مورد نیازی در تبلیغ دین است.
(ادامه دارد)
@tabagheh3_ir
درباره هفت شناخت و بصیرتهای حاصل شده از موقعیت ریسمانسنج
یک. بازگشت به ایده اصیل امر به معروف و نهی از منکر و تفسیر انقلاب اسلامی از این فریضه
مهمترین شناختی که موقعیت محسن ریسمانسنج به دست میدهد تذکر نسبت به معنای درست امر به معروف و نهی از منکر است. همان طور که میدانیم معنای این فریضه مانند دیگر معانی و مفاهیم اسلامی طی نزدیک به هفتاد سال اخیر، دستخوش تغییراتی شده است. از دهه بیست کوشش متفکران و روشنفکران انقلاب اسلامی برای تخریب معانی متحجرانه و اغلب متداول مفاهیم اسلامی منتهی به برآمدن نگرشی نو اما اصیل درباره مفاهیم اسلامی شد. بخش عمدهای از کوشش و آثار امام خمینی، متفکرانی همچون شهید مطهری و مرحوم طالقانی، فضلای فکور جوانتری همچون آیت الله خامنهای و شهیدان بهشتی و باهنر و نیز روشنفکرانی همچون دکتر شریعتی مصروف این انقلاب معرفتی، ویرانی آن اسلام کهنه و متحجرانه و ساختن مفاهیم و استدلالهایی جدید شد.
مهمترین یا یکی از مهمترین این مفاهیم امر به معروف و نهی از منکر بود. به عنوان نمونه آنجا که مطهری بر میآشفت که «تا حالا» امر به معروف و نهی از منکر کردن «در اطراف دکمه لباس مردم، بند کفش و موی سر مردم و دوخت لباس مردم بوده است»، بر معنای فراگیر از این فریضه میشورید و جهل مقدسی که امر به معروف و نهی از منکر را به ابزار سختگیری بر جزییات زندگی «مردم» تبدیل کرده را نقد میکرد.
استدلالها و مضامین ساخته شدهٔ اسلامِ انقلاب اسلامی درباره این فریضه مهم، بسیار است و بازخوانی آن مجال دیگری میطلبد؛ آنچه مهمتر از این بازخوانی است، بازسازی آن اسلام پیشین و سیطره آن بر نهادهای رسمی ذیربط است.
در این جا ارزش کار ریسمانسنج روشن میشود. آنجا که میکوشد با «عمل» و قرار گرفتن در موقعیتی ساختاری به معنای انقلاب اسلامی از امر به معروف و نهی از منکر ارجاع دهد.
محسن ریسمانسنج طی مدت کوتاه حضور در معاونت این ستاد در استان خوزستان توانست در اصلیترین مسائل شهری در برابر سرمایهداری مستغلاتی و مذهبی شهر بایستد؛ مسئله کارگران را مسئلهای عمومی معرفی کند و در اعتراضهای کارگری علیه خصوصیسازی بایستد. مهمتر از این کنشها، تحقق آنها از موضعی در ساختار بود. واقعیت وقتی محسن برای پذیرفتن آن مسئولیت مشورت خواست، نظر به وضع رقتبار و محافظهکارانه، موافق همکاری او با ستاد مذکور نبودم. اگر چه او نیز پس از چندی به دلایلی مشابه از آن نهاد جدا شد اما امروز که نگاه میکنم میبینم او با حضور کوتاه خود توانسته نشان دهد میشود آن ستاد، جولانگاه ابوالمشاغلان محافظهکار نباشد و میشود امر به معروف و نهی از منکر، فراتر از «اطراف دکمه مردم» و دیگر موضوعات مورد علاقه مقدسمآبان، اطراف مسائل اساسی جامعه و عدالت اجتماعی باشد.
چنان که در متون اصیل دینی امر به معروف و نهی از منکر چنین کنشی است. آنجا که اباعبدالله الحسین علیه السلام در منی بر سر عالمان دین ی فریاد میزند امر به معروف و نهی از منکر، برای دعوت به اسلام در معیت با عدالت اجتماعی است: «أَنّ الأمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النّهْی عَنِ الْمُنْکَرِ دُعاء الَى الإِسْلامِ مَعَ رَدّ الْمَظالِمِ وَ مُخالَفَةِ الظالِمِ، وَ قِسْمَةِ الْفَیْء وَ الْغَنائِمِ، وَ أَخْذِ الصّدَقاتِ مِنْ مَواضِعِها وَ وَضْعِها فى حَقِّها».
نکته دیگری که اگر مهمتر از ارجاع به معنای اصلی امر به معروف و نهی از منکر نباشد، کماهمیتتر نیست این است که تجربه محسن ریسمانسنج به خوبی نشان داد بخش مهمی از مسئله ناکارآمدی نهادهای فرهنگی به افکاری باز میگردد که اطراف افکار و دغدغههای اسلام پیشاانقلاب اسلامی دور میزند، هر چند رنگ و ادعای انقلابی بودن دارد. نشان داد تعلق به اسلام پیش از انقلاب چه سرایت عظیمی به افکار نیروهای کرده است. نشان داد آن چنان که مالکان این نهادها اغلب ادعا میکنند مسئله فقط غربگرایی و تجددزدگی نیست؛ بلکه از قضا بخش مهمی از مسئله خود آنان هستند که با دغدغههایی در حد «مناظره تلویزیونی درباره تعدد زوجات و ازدواج موقت» بر صدر این نهادها مینشینند و میکنند آن چه میکنند و با تحجرزدگی خود به دلزدگی مردم از دین دامن میزنند.
دیگر این محسن ریسمانسنج این ارجاع به معنای انقلاب اسلامی از امر به معروف را نه با گفتار، که در عمل پی گرفت و کیست که نداند اکتفا نکردن به انبوه گفتارهای ملالآور و «دعاة للناس بغیر السنتکم» بودن، امروز چه شیوه کمیاب و مورد نیازی در تبلیغ دین است.
(ادامه دارد)
@tabagheh3_ir
طبقه سه| مجتبی نامخواه
🔸هفت بازگشت ضروری برای بازسازی پروژه انقلاب اسلامیِ اکنون/ بخش دوم درباره هفت شناخت و بصیرتهای حاصل شده از موقعیت ریسمانسنج یک. بازگشت به ایده اصیل امر به معروف و نهی از منکر و تفسیر انقلاب اسلامی از این فریضه مهمترین شناختی که موقعیت محسن ریسمانسنج…
در نظر داشتم طی سلسله یادداشتهایی در حاشیه موقعیتی که در ماجرای حجتالاسلام محسن ریسمانسنج پیش آمده، «هفت بازگشت ضروری برای بازسازی پروژه انقلاب اسلامیِ اکنون» را در حد توان تشریح کنم.
تا کنون علاوه بر مقدمه، تنها نخستین بازگشت، یعنی «بازگشت به ایده اصیل امر به معروف و نهی از منکر و تفسیر انقلاب اسلامی از این فریضه» را توضیح دادهام و شش بخش دیگر باقیمانده است.
نظر به این که در اثنای انتشار این سلسله مطالب، برادرمان توانست با یک آزادی مشروط و شکننده از بند زندان رها شود، به توصیه برخی بزرگواران محترم، برای عدم تأثیرگذاری منفی بر روند رو به بهبود مسئله، در شرایط کنونی از انتشار ادامه یادداشتها صرف نظر کرده و بدین وسیله از مخاطبان محترم عذرخواهی میکنم.
به یاری خدا در موقعیت مقتضی ابعاد دیگر راهبرد بازگشت برای بازسازی پروژه انقلاب اسلامی را توضیح خواهم داد؛ در ادامه تنها به ذکر موضوعِ بخشهای دیگر (دو تا هفت) اکتفا خواهم نمود.
دو. بازگشت به روحانیتِ اسلامِ انقلاب اسلامی
سه. بازگشت به عدالتخواهیِ اجتماعی معرفتی
چهار. بازگشت به امر سیاسی
پنج. بازگشت به هویت بسیجی و مقابله با طبقه مرفه جدید
شش. بازگشت به ایده امام خمینی درباره غیریت با تحجر
هفت. بازگشت به امر عمومی؛ شنا بر خلاف جریانِ کاست شدن و کالت شدن حزبالله.
@tabagheh3_ir
تا کنون علاوه بر مقدمه، تنها نخستین بازگشت، یعنی «بازگشت به ایده اصیل امر به معروف و نهی از منکر و تفسیر انقلاب اسلامی از این فریضه» را توضیح دادهام و شش بخش دیگر باقیمانده است.
نظر به این که در اثنای انتشار این سلسله مطالب، برادرمان توانست با یک آزادی مشروط و شکننده از بند زندان رها شود، به توصیه برخی بزرگواران محترم، برای عدم تأثیرگذاری منفی بر روند رو به بهبود مسئله، در شرایط کنونی از انتشار ادامه یادداشتها صرف نظر کرده و بدین وسیله از مخاطبان محترم عذرخواهی میکنم.
به یاری خدا در موقعیت مقتضی ابعاد دیگر راهبرد بازگشت برای بازسازی پروژه انقلاب اسلامی را توضیح خواهم داد؛ در ادامه تنها به ذکر موضوعِ بخشهای دیگر (دو تا هفت) اکتفا خواهم نمود.
دو. بازگشت به روحانیتِ اسلامِ انقلاب اسلامی
سه. بازگشت به عدالتخواهیِ اجتماعی معرفتی
چهار. بازگشت به امر سیاسی
پنج. بازگشت به هویت بسیجی و مقابله با طبقه مرفه جدید
شش. بازگشت به ایده امام خمینی درباره غیریت با تحجر
هفت. بازگشت به امر عمومی؛ شنا بر خلاف جریانِ کاست شدن و کالت شدن حزبالله.
@tabagheh3_ir
🔸نوفاشیسم و راست رادیکال
صورت کنونی و آتی غربزدگی و گرایش به آمریکا، برآمدن یک راستگرایی رادیکال فاشیستی در کشورهای مختلف جهان خواهد بود. این دینامیسم قهقرایی در آغاز لزوماً معطوف به آمریکا عمل نمیکند اما سیاستهایی را پیش میبرد، مسئلههایی را ایجاد و به بحران تبدیل میکند که در نهایت، جوامع را به نیروهای پیرامونی در پروژه آمریکاییشدن جهان تبدیل میسازد. در برابر واقعیت چند قطبی شدن جهانِ آینده، یک پروژه و مسیر جدید برای بازسازی آمریکامحوری در جریان است که جنبشهانوفاشیستی و جریانهای راست رادیکال در مرکز آن قرار دارند. اندوهبار آن که مذهب و دیگر نیروهای اجتماعی فعال در زیستبوم جوامع نیز به عنوان بخشی از این روند فعال میشوند. چنانچه فون هایک به طرز مبسوطی توضیح داده، سنتهای جوامع دیگریِ نئولیبرالیسم نیستند، امکان آن هستند.
بنابراین ما در برابر یک تقابل همه جانبه قرار داریم و نباید مسائل جهان و از جمله مسائل جامعه خود، همچون در فراز شدن مهاجرستیزی ساختاری را بدون در نظر گرفتن این تقابل تعریف کنیم.
اگر نتوانیم پروژه عدالتخواهی را در برابر نوفاشیسم و راست رادیکال بازسازی کنیم، مولفههای این گرایش به ویژگیهای سیاستی و سپس سیاسیای تبدیل خواهد شد که میتواند ورق افول آمریکا را بازگردانند.
پ.ن:
حاشیه بر این متن قابل توجه و قابل استفاده درباره نوفاشیسم:
نوفاشیسم و چپ آمریکای لاتین:
چپ آمریکای لاتین باید خود را بهمنظور مقابله با خیزش نوفاشیسم بازیابی کند
@tabagheh3_ir
صورت کنونی و آتی غربزدگی و گرایش به آمریکا، برآمدن یک راستگرایی رادیکال فاشیستی در کشورهای مختلف جهان خواهد بود. این دینامیسم قهقرایی در آغاز لزوماً معطوف به آمریکا عمل نمیکند اما سیاستهایی را پیش میبرد، مسئلههایی را ایجاد و به بحران تبدیل میکند که در نهایت، جوامع را به نیروهای پیرامونی در پروژه آمریکاییشدن جهان تبدیل میسازد. در برابر واقعیت چند قطبی شدن جهانِ آینده، یک پروژه و مسیر جدید برای بازسازی آمریکامحوری در جریان است که جنبشهانوفاشیستی و جریانهای راست رادیکال در مرکز آن قرار دارند. اندوهبار آن که مذهب و دیگر نیروهای اجتماعی فعال در زیستبوم جوامع نیز به عنوان بخشی از این روند فعال میشوند. چنانچه فون هایک به طرز مبسوطی توضیح داده، سنتهای جوامع دیگریِ نئولیبرالیسم نیستند، امکان آن هستند.
بنابراین ما در برابر یک تقابل همه جانبه قرار داریم و نباید مسائل جهان و از جمله مسائل جامعه خود، همچون در فراز شدن مهاجرستیزی ساختاری را بدون در نظر گرفتن این تقابل تعریف کنیم.
اگر نتوانیم پروژه عدالتخواهی را در برابر نوفاشیسم و راست رادیکال بازسازی کنیم، مولفههای این گرایش به ویژگیهای سیاستی و سپس سیاسیای تبدیل خواهد شد که میتواند ورق افول آمریکا را بازگردانند.
پ.ن:
حاشیه بر این متن قابل توجه و قابل استفاده درباره نوفاشیسم:
نوفاشیسم و چپ آمریکای لاتین:
چپ آمریکای لاتین باید خود را بهمنظور مقابله با خیزش نوفاشیسم بازیابی کند
@tabagheh3_ir
Alireza Asar Khiyaban khabha [BibakMusic.com]
Alireza Asar [BibakMusic.com]
نمیدانم دوستان یادشان هست یا نه؛ در جریان عدالتخواهی جدید که در اواخر دهه هفتاد آغاز شد و در ابتدای دهه هشتاد اوج گرفت، یک اثر موسیقایی در میان ما محبوب بود؛ چون روح ناآرام ما در آن زمان را نمایندگی میکرد: «خیابان خوابها».
اینک اما دیر زمانی به وضوح میبینیم همه چیز در حالتی تقلیلگرایانه و محافظهکارانه در حال بازتعریف است و حتی عدالت به مثابه نظم، طرح و طلب میشود و از این رو شاید بیجا نباشد اگر نوای آن روزها یادآوری کنیم.
«عدالت به مثابه نظم» خالق یک عدالتخواهی محافظهکار، بیاثر و سیاستزدایی شده است.
در انگاره اصلی این معنا از عدالت، که در چارچوب استعاره جامعه به مثابه فرش توضیح داده میشود، جامعه عبارت است از یک نقشه فرش که هر کسی در آن واجد یک نقش است و عدالت یعنی قرار گرفتن هر کسی در جای خود.
در این معنا از عدالت، ظالم وجود عینی و محصلی ندارد و ظلم هم یعنی خروج از نقش. نابرابری معنا ندارد و جنگ فقر و غنا جایگاهی ندارد … بماند.
فقط یادمان باشد آن عدالتخواهی که دو و نیم دهه قبل از بطن و متن و روح انقلاب اسلامی زاییده شد، با خیابان خوابها همآهنگ بود.
@tabagheh3_ir
اینک اما دیر زمانی به وضوح میبینیم همه چیز در حالتی تقلیلگرایانه و محافظهکارانه در حال بازتعریف است و حتی عدالت به مثابه نظم، طرح و طلب میشود و از این رو شاید بیجا نباشد اگر نوای آن روزها یادآوری کنیم.
«عدالت به مثابه نظم» خالق یک عدالتخواهی محافظهکار، بیاثر و سیاستزدایی شده است.
در انگاره اصلی این معنا از عدالت، که در چارچوب استعاره جامعه به مثابه فرش توضیح داده میشود، جامعه عبارت است از یک نقشه فرش که هر کسی در آن واجد یک نقش است و عدالت یعنی قرار گرفتن هر کسی در جای خود.
در این معنا از عدالت، ظالم وجود عینی و محصلی ندارد و ظلم هم یعنی خروج از نقش. نابرابری معنا ندارد و جنگ فقر و غنا جایگاهی ندارد … بماند.
فقط یادمان باشد آن عدالتخواهی که دو و نیم دهه قبل از بطن و متن و روح انقلاب اسلامی زاییده شد، با خیابان خوابها همآهنگ بود.
@tabagheh3_ir
طبقه سه| مجتبی نامخواه
Alireza Asar [BibakMusic.com] – Alireza Asar Khiyaban khabha [BibakMusic.com]
پ.ن:
تیرماه گذشته وقتی نماهنگ «فاتحان قاف» را میشنیدم، از شدت اندوهِ انبوهِ محافظهکاریِ نهفته در آن، بار دیگر و پس از سالها، یاد «خیابان خوابها» افتادم؛ نمیدانم یک حس تعلق خاطر نوستالوژیک است یا واقعاً ملودی و ترانه و اجرای آن، این همه هماهنگ و اینقدر دلنشین است.
هر چه هست این موسیقی مرا یاد قصهٔ قصد و عدم وقوع میاندازد: آن چه مقصود بود آن عدالتخواهی بود نه این.
تیرماه گذشته وقتی نماهنگ «فاتحان قاف» را میشنیدم، از شدت اندوهِ انبوهِ محافظهکاریِ نهفته در آن، بار دیگر و پس از سالها، یاد «خیابان خوابها» افتادم؛ نمیدانم یک حس تعلق خاطر نوستالوژیک است یا واقعاً ملودی و ترانه و اجرای آن، این همه هماهنگ و اینقدر دلنشین است.
هر چه هست این موسیقی مرا یاد قصهٔ قصد و عدم وقوع میاندازد: آن چه مقصود بود آن عدالتخواهی بود نه این.
🔸نگرانی درباره چشمانداز کوتاهمدت وضعیت عدالت اجتماعی
طی یک ماه اخیر، در میانه سال، نان و شیر (و لبنیات) به ترتیب حدود ۴۰ و ۲۰ درصد اضافه قیمت مصوب یافته است. اضافه قیمت شیر هنوز ابلاغ و اعمال نشده و طبعا پس از آن، منجر به افزایش قیمت لبنیات خواهد شد. این موارد به طور مستقیم کاستن از سفره طبقات ضعیف است. لازم است به یاد بیاوریم طبق گزارشهای رسمی بیش از نیمی از جامعه از تأمین غذا کالری مورد نیاز خود ناتوانند.
عدم طرح ترمیم و افزایش دستمزد کارگران و ادامه روند سرکوب مزد، که در فرایندی غیر سهجانبه تصویب شده نیز به موضوع حساسیتزایی تبدیل شده و نشانههایی دال بر حادّ بودن مسئله وجود دارد. به عنوان نمونه اصلاحیه آییننامه متناسبسازی حقوق بازنشستگان، ابلاغی اخیر معاون اول رئیس جمهور این شائبه را ایجاد کرد که بخشی معافیت مالیاتی کارگران و بازنشستگان حذف خواهد شد و همین حساسیتهایی ایجاد کرد که البته درست نبود و گویا برداشت اشتباهی از آییننامه بود.
اعتراضهای صنفی و خُرد اما پر تعداد کاری توسط کارگران و پرستاران هم در جریان است.
اضافه کنیم به این موارد عدم افزایش حقوق کارمندان مطابق تورم در بودجه ۱۴۰۴، که نشانه و احتمال ادامه سرکوب مزد کارگران در سال بعد خواهد بود.
اینها موضوعاتی نیست که از سقفهای ساخته شده بر فراز جامعه فراتر رفته و در سطح سیاست و رسانه، نماینده و فرصتی برای طرح پیدا کند. اگر ۳۰۰ خبرنگار دیروز، ۳۰۰۰ خبرنگار هم میشدند احتمالاً درباره این موارد حرفی نمیزدند؛ اما مسئلههای مهم ما اینها هستند.
بر خلاف مسائل سیاسی، ماه عسل دولت در این قبیل مسائل کوتاهتر خواهد بود و اگر به طور فوری فکری برای این قبیل مشکلات نشود، همین سرمایه اجتماعی شکننده دولت و مجلس نیز بیش از پیش در معرض خطر خواهد بود.
@tabagheh3_ir
طی یک ماه اخیر، در میانه سال، نان و شیر (و لبنیات) به ترتیب حدود ۴۰ و ۲۰ درصد اضافه قیمت مصوب یافته است. اضافه قیمت شیر هنوز ابلاغ و اعمال نشده و طبعا پس از آن، منجر به افزایش قیمت لبنیات خواهد شد. این موارد به طور مستقیم کاستن از سفره طبقات ضعیف است. لازم است به یاد بیاوریم طبق گزارشهای رسمی بیش از نیمی از جامعه از تأمین غذا کالری مورد نیاز خود ناتوانند.
عدم طرح ترمیم و افزایش دستمزد کارگران و ادامه روند سرکوب مزد، که در فرایندی غیر سهجانبه تصویب شده نیز به موضوع حساسیتزایی تبدیل شده و نشانههایی دال بر حادّ بودن مسئله وجود دارد. به عنوان نمونه اصلاحیه آییننامه متناسبسازی حقوق بازنشستگان، ابلاغی اخیر معاون اول رئیس جمهور این شائبه را ایجاد کرد که بخشی معافیت مالیاتی کارگران و بازنشستگان حذف خواهد شد و همین حساسیتهایی ایجاد کرد که البته درست نبود و گویا برداشت اشتباهی از آییننامه بود.
اعتراضهای صنفی و خُرد اما پر تعداد کاری توسط کارگران و پرستاران هم در جریان است.
اضافه کنیم به این موارد عدم افزایش حقوق کارمندان مطابق تورم در بودجه ۱۴۰۴، که نشانه و احتمال ادامه سرکوب مزد کارگران در سال بعد خواهد بود.
اینها موضوعاتی نیست که از سقفهای ساخته شده بر فراز جامعه فراتر رفته و در سطح سیاست و رسانه، نماینده و فرصتی برای طرح پیدا کند. اگر ۳۰۰ خبرنگار دیروز، ۳۰۰۰ خبرنگار هم میشدند احتمالاً درباره این موارد حرفی نمیزدند؛ اما مسئلههای مهم ما اینها هستند.
بر خلاف مسائل سیاسی، ماه عسل دولت در این قبیل مسائل کوتاهتر خواهد بود و اگر به طور فوری فکری برای این قبیل مشکلات نشود، همین سرمایه اجتماعی شکننده دولت و مجلس نیز بیش از پیش در معرض خطر خواهد بود.
@tabagheh3_ir
Forwarded from قسط
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔵🔴⚪️جلوگیری از فساد یا ازدیاد فساد؟!
🔸خانم عالیپور (معاون سازمان خصوصی سازی) در برنامه ثریا میگوید اعتقاد شخصی من این است که خصوصی سازی جلوی فساد را گرفته!
🔹از قضا دو روز بعد رئیس دیوان محاسبات در صداوسیما میگوید که سنگین ترین پرونده تخلفاتِ سال ۹۶ مربوط به سازمان خصوصی سازی است!
🔻سوال ما از خانم عالیپور این است که :این چه مبارزه با فسادی است که چنین پرونده سنگین تخلفی برای شما درست کرده؟!
🔻لطفا در مبارزه با فساد خود نهایت دقت را مبذول کنید تا اینچنین اموال ملت را به یغما ندهید!
#غارت_مال_ملت
#پیدا_کنید_پرتغالفروش_را
@ut_edalatkhahi
@edalatkhahi
🔸خانم عالیپور (معاون سازمان خصوصی سازی) در برنامه ثریا میگوید اعتقاد شخصی من این است که خصوصی سازی جلوی فساد را گرفته!
🔹از قضا دو روز بعد رئیس دیوان محاسبات در صداوسیما میگوید که سنگین ترین پرونده تخلفاتِ سال ۹۶ مربوط به سازمان خصوصی سازی است!
🔻سوال ما از خانم عالیپور این است که :این چه مبارزه با فسادی است که چنین پرونده سنگین تخلفی برای شما درست کرده؟!
🔻لطفا در مبارزه با فساد خود نهایت دقت را مبذول کنید تا اینچنین اموال ملت را به یغما ندهید!
#غارت_مال_ملت
#پیدا_کنید_پرتغالفروش_را
@ut_edalatkhahi
@edalatkhahi
Forwarded from پُلمیک | علیرضا خیراللهی
📌سهم بخش خصوصی در اقتصاد ایران
▪️بر اساس مطالعهای که اتاق بازرگانی، صنایع و معادن و کشاورزی در سال ۱۳۹۷ با همکاری مرکز آمار ایران منتشر کرده است، سهم دو بخش عمومی و خصوصی از خلق ارزش افزوده در اقتصاد ایران بر اساس دو شاخص مالکیت و مدیریت، در دو سال ۱۳۹۲ و ۱۳۹۳ به شرح زیر توصیف شده است:
🔴 بر مبنای شاخص مالکیت: در سال ۱۳۹۲ سهم بخش خصوصی و عمومی به ترتیب ۴۴.۷ و ۵۵.۳ بوده است؛ و در سال ۱۳۹۳ این نسبت به ۴۷.۳ و ۵۲.۳ تغییر کرده است.
🔴 بر مبنای شاخص تعیین مدیریت: در سال ۱۳۹۲ سهم بخش خصوصی ۴۳ و سهم بخش عمومی ۵۷ بوده است؛ و در سال ۱۳۹۳ این نسبت ۴۵.۸ و ۵۴.۲ درصد تغییر کرده است.
(لازم به ذکر است که در این مطالعه بخش عمومی شامل: دولت، شهرداریها، تأمین اجتماعی، شرکتهای دولتی و نهادهای عمومی غیردولتی است. و غیر از آن نباید لفظ ارزش افزوده را با ارزش اضافی مد نظر نقد اقتصاد سیاسی کلاسیک خلط کرد.)
▪️در رابطه با این گزارش چند نکته وجود دارد که باید آنها را مد نظر داشت: اولاً سهم خود دولت در خلق ارزش افزوده در کل اقتصاد ایران بسیار نازل است و عمدهٔ بار آن بر دوش شرکتهای دولتی و نهادها عمومی غیردولتی است. این واقعیت البته با آمارهای سازمانهای جهانی از سهم هزینههای دولت به تولید ناخالص داخلی ایران همخوانی دارد. در واقع دولت ایران یکی از کوچکترین دولتهای جهان در ارائهٔ خدمات به اتباعِ خود است.
▪️در ثانی، نهادهای عمومی غیردولتی در حدود ۲۰ درصد از تولید ارزش افزوده را به خود اختصاص دادهاند و شرکتهای دولتی کمی بیشتر از آن را. بنابراین سهم نهادهای عمومی در اقتصاد ایران به آن اندازه که در افکار عمومی بازنمایی میشود بزرگ نیست. اما به هر حال نمیتوان آنها را بازیگر مهمی در اقتصاد ایران به حساب نیاورد.
▪️ثالثاً، بخش خصوصی به هیچ وجه در اقتصاد ایران نحیف نیست و قطعاً نقشی تعیینکننده در مناسبات تولیدی کشور دارد. نباید این نکته را از نظر دور داشت که مابین سالهای ۱۳۹۲ و ۱۳۹۳ بخش خصوصی رشد محسوسی داشته است و دور از ذهن نیست که این رشد در سالهای بعد نیز ادامه پیدا کرده باشد.
▪️رابعاً، نسبت سهم بخش خصوصی به بخش عمومی اقتصاد ایران در مقایسه با این نسبت در سطح جهانی نه تنها کوچک نیست بلکه در مقایسه با کشورهای اصطلاحاً در حال توسعه بسیار متداول است (بنگرید به این گزارش بانک جهانی).
▪️در آخر باید این نکته را نیز در نظر داشت که شرکتهای دولتی و نهادهای عمومی غیردولتی در تحلیل نهایی جزئی از بخش خصوصی هستند. وقتی منافع حاصل از فعالیت این شرکتها و نهادها میان فراکسیونهای مختلف طبقهٔ حاکم سرمایهدار توزیع میشود و کمتر به مصرف عمومی میرسد دلیلی ندارد این شرکتها را عمومی (نظیر سازمان تأمین اجتماعی یا بخشهای رفاهی، آموزشی و بهداشتی دستگاه بروکراتیک دولت) به حساب آوریم.
➡️ @ARkheirollahi
▪️بر اساس مطالعهای که اتاق بازرگانی، صنایع و معادن و کشاورزی در سال ۱۳۹۷ با همکاری مرکز آمار ایران منتشر کرده است، سهم دو بخش عمومی و خصوصی از خلق ارزش افزوده در اقتصاد ایران بر اساس دو شاخص مالکیت و مدیریت، در دو سال ۱۳۹۲ و ۱۳۹۳ به شرح زیر توصیف شده است:
🔴 بر مبنای شاخص مالکیت: در سال ۱۳۹۲ سهم بخش خصوصی و عمومی به ترتیب ۴۴.۷ و ۵۵.۳ بوده است؛ و در سال ۱۳۹۳ این نسبت به ۴۷.۳ و ۵۲.۳ تغییر کرده است.
🔴 بر مبنای شاخص تعیین مدیریت: در سال ۱۳۹۲ سهم بخش خصوصی ۴۳ و سهم بخش عمومی ۵۷ بوده است؛ و در سال ۱۳۹۳ این نسبت ۴۵.۸ و ۵۴.۲ درصد تغییر کرده است.
(لازم به ذکر است که در این مطالعه بخش عمومی شامل: دولت، شهرداریها، تأمین اجتماعی، شرکتهای دولتی و نهادهای عمومی غیردولتی است. و غیر از آن نباید لفظ ارزش افزوده را با ارزش اضافی مد نظر نقد اقتصاد سیاسی کلاسیک خلط کرد.)
▪️در رابطه با این گزارش چند نکته وجود دارد که باید آنها را مد نظر داشت: اولاً سهم خود دولت در خلق ارزش افزوده در کل اقتصاد ایران بسیار نازل است و عمدهٔ بار آن بر دوش شرکتهای دولتی و نهادها عمومی غیردولتی است. این واقعیت البته با آمارهای سازمانهای جهانی از سهم هزینههای دولت به تولید ناخالص داخلی ایران همخوانی دارد. در واقع دولت ایران یکی از کوچکترین دولتهای جهان در ارائهٔ خدمات به اتباعِ خود است.
▪️در ثانی، نهادهای عمومی غیردولتی در حدود ۲۰ درصد از تولید ارزش افزوده را به خود اختصاص دادهاند و شرکتهای دولتی کمی بیشتر از آن را. بنابراین سهم نهادهای عمومی در اقتصاد ایران به آن اندازه که در افکار عمومی بازنمایی میشود بزرگ نیست. اما به هر حال نمیتوان آنها را بازیگر مهمی در اقتصاد ایران به حساب نیاورد.
▪️ثالثاً، بخش خصوصی به هیچ وجه در اقتصاد ایران نحیف نیست و قطعاً نقشی تعیینکننده در مناسبات تولیدی کشور دارد. نباید این نکته را از نظر دور داشت که مابین سالهای ۱۳۹۲ و ۱۳۹۳ بخش خصوصی رشد محسوسی داشته است و دور از ذهن نیست که این رشد در سالهای بعد نیز ادامه پیدا کرده باشد.
▪️رابعاً، نسبت سهم بخش خصوصی به بخش عمومی اقتصاد ایران در مقایسه با این نسبت در سطح جهانی نه تنها کوچک نیست بلکه در مقایسه با کشورهای اصطلاحاً در حال توسعه بسیار متداول است (بنگرید به این گزارش بانک جهانی).
▪️در آخر باید این نکته را نیز در نظر داشت که شرکتهای دولتی و نهادهای عمومی غیردولتی در تحلیل نهایی جزئی از بخش خصوصی هستند. وقتی منافع حاصل از فعالیت این شرکتها و نهادها میان فراکسیونهای مختلف طبقهٔ حاکم سرمایهدار توزیع میشود و کمتر به مصرف عمومی میرسد دلیلی ندارد این شرکتها را عمومی (نظیر سازمان تأمین اجتماعی یا بخشهای رفاهی، آموزشی و بهداشتی دستگاه بروکراتیک دولت) به حساب آوریم.
➡️ @ARkheirollahi
اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران
محاسبه سهم ارزش افزوده بخش خصوصی در اقتصاد کشور برای سالهای ۱۳۹۳-۱۳۹۲ - اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران
اطلاعات تکمیلی
Audio
🎼 گفتی که یک دیار …
هرگز به ظلم و جور نمیماند …
برپا و استوار …
هرگز هرگز …
والا پیامدار محمد …
آن گاه تمثیل وار کشیدی عبای #وحدت بر سر پاکانِ روزگار …
والا پیامدار محمد ...
فرا رسیدن عید میلاد پیامبر اکرم صلیالله علیه وآله وسلم و امام صادق علیهالسلام مبارک باد.
@tabagheh3_ir
هرگز به ظلم و جور نمیماند …
برپا و استوار …
هرگز هرگز …
والا پیامدار محمد …
آن گاه تمثیل وار کشیدی عبای #وحدت بر سر پاکانِ روزگار …
والا پیامدار محمد ...
فرا رسیدن عید میلاد پیامبر اکرم صلیالله علیه وآله وسلم و امام صادق علیهالسلام مبارک باد.
@tabagheh3_ir
Forwarded from قسط
🔴تجمع مردمی-دانشجویی🔴
قیام مردم برای کارگران
حضور برای جلوگیری از تکرار حوادث تلخی چون معدن ذغال سنگ طبس
⌚زمان: چهارشنبه ۴ ام مهرماه ساعت ۱۶
📍مکان: تهران، خیابان آزادی، مقابل وزارت کار
🆔 @edalatkhahi
قیام مردم برای کارگران
حضور برای جلوگیری از تکرار حوادث تلخی چون معدن ذغال سنگ طبس
⌚زمان: چهارشنبه ۴ ام مهرماه ساعت ۱۶
📍مکان: تهران، خیابان آزادی، مقابل وزارت کار
🆔 @edalatkhahi
🔸تابلویِ وضعیتِ اکنونِ کار
صبح روز چهارم مهر، در حالی که هنوز عملیات امداد که نه، عملیات یافتن پیکر کارگران پایان نیافته و در حالی که دهها کارگر در معدن زغالسنگ کشته شدهاند، جدالهای مجازی- سیاسی در کنار مصاحبههای مسئولان رسمی، میدان شگرفی برای شناخت وضعیت اجتماعی و مسائل کار پدید آورده است:
صفحات مجازی تحلیلگران اقتصادی سرشار از تحلیل اصلی ماجراست. یکی تقصیر قیمتگذاری دستوری است. دیگری پیمان سپاری ارزی را علت معرفی میکند. وزیر اقتصاد که در اوج این قبیل تحلیلها قرار دارد، «ناترازی» و «کاسبان تحریم» را نه فقط عامل مشکلات کارگران معدنجوی طبس، که عامل همه مشکلات موجود در حوزه «کار و بازنشستگی» معرفی میکند.
وزارت کار صبح فردای حادثه اطلاعیه داده که موضوع را به دقت بررسی و گزارش میکند؛ غروب همان روز اما در حالی که هنوز ۲۴ ساعت از فاجعه نگذشته وزیر کار مصاحبه میکند که حادثهای اتفاقی عامل مرگ دهها کارگر بوده؛ در تامین ایمنی کم کاری نشده و کسی مقصر نیست. یکی از بازماندگان میگوید این مصاحبه وزیر کار دل داغداران را آتش زد. دانشجویان اعلام کردهاند عصر امروز در مقابل وزارت کار تجمع میکنند. بانویی از نزدیکان کارگری درگذشته میگوید حمل جنازه کارگران با بیاحترامی همراه بوده است. معاون دادستان کل کشور میگوید سوابق کارفرما را در اداره کار بررسی کرده و «برخی موارد عدم رعایت ایمنی در حادثه معدن طبس مشهود بوده است». دو وزیر کار و صمت مصاحبه کردهاند که خیلی زود مستمری کارگران درگذشته وصل خواهد شد تا شاید کمی کمی آلام بازماندگان تسکین یابد. بانوی بازماندهای میگوید در محل معدن زنی را دیده که فقط فریاد میزده چرا جنازهها را بدون عزت حمل میکنند. فیلم کوتاهی از گفتوگوی نماینده کارگران معدن با وزیر کار منتشر شده که در حاشیه جلسهای رسمی وزیر را گیر آورده و به او میگوید معدن سنسور تشخیص نشت گاز نداشته که اگر داشت چنین نمیشد. وزیر کار با بیحوصلگی سخنان نماینده کارگران را گوش میدهد. عجله دارد و میخواهد برود. در لحظات آخری که نماینده کارگران امکان گفتوگو از نزدیک با وزیر را دارد، از او میپرسد «اینها میدانید چقدر میگرفتند؟» و خودش جواب میدهد «۱۲ میلیون تومان». همه در مورد کارگران مُرده در معدن ابراز سوگ و همدردی میکنند. پای کارگران به صدر رسانهها باز شده است. روزی امام خمینی به رسانهها میگفت: «آنچه راجع به خودم می گویم این است که اگر قرار است عکس مرا بگذارید، به جای آن، عکس یک رعیت را بگذارید و زیرش بنویسید این رعیت چه کار مهمی کرده است.» این روزها گویا تحولی رخ داده؛ از روزهای نادری است که کارگران به صدر اخبار صداوسیما و روزنامهها آمدهاند؛ البته خبر مرگشان.
این تابلو با تمام جزییاتی که آمده و نیامده، خودِ خودِ باطن روابط کار در جامعه ماست. از تحلیلهای صد من یک غازِ حاکمان بر اقتصاد این ملک گرفته؛ تا وزیر کاری که رسیده نرسیده به معدن، با عجله مصاحبه میکند که کارفرما مقصر نیست؛ تا مستمریای که مسئولان آن را مایه تسکین آلام بازماندگان میدانند تا بازماندگانی که مطالبهشان انتقال توأم با کرامت پیکر کارگران درگذشته است. و «چه باید کرد؟» تنها و مهمترین پرسشی است که باید امید داشته باشیم پس از تماشای این تابلو در ذهنها بماند.
پینوشت:
در صفحه توییتر گزارههای دیگر درباره این وضعیت نوشتهام، از جمله اینجا که سعی کردهام نشان بدهم همیشه وزیران کار بلافاصله پس از فجایع منجر به مرگ کارگران گفتهاند مقصر کارفرما نبوده ولی بعدتر در محکمه قضایی مشخص شده مقام عالی وزارت حرف بیهوده زده و از قضا مقصر صد در صد خودِ خودِ کارفرما بوده است.
@tabagheh3_ir
صبح روز چهارم مهر، در حالی که هنوز عملیات امداد که نه، عملیات یافتن پیکر کارگران پایان نیافته و در حالی که دهها کارگر در معدن زغالسنگ کشته شدهاند، جدالهای مجازی- سیاسی در کنار مصاحبههای مسئولان رسمی، میدان شگرفی برای شناخت وضعیت اجتماعی و مسائل کار پدید آورده است:
صفحات مجازی تحلیلگران اقتصادی سرشار از تحلیل اصلی ماجراست. یکی تقصیر قیمتگذاری دستوری است. دیگری پیمان سپاری ارزی را علت معرفی میکند. وزیر اقتصاد که در اوج این قبیل تحلیلها قرار دارد، «ناترازی» و «کاسبان تحریم» را نه فقط عامل مشکلات کارگران معدنجوی طبس، که عامل همه مشکلات موجود در حوزه «کار و بازنشستگی» معرفی میکند.
وزارت کار صبح فردای حادثه اطلاعیه داده که موضوع را به دقت بررسی و گزارش میکند؛ غروب همان روز اما در حالی که هنوز ۲۴ ساعت از فاجعه نگذشته وزیر کار مصاحبه میکند که حادثهای اتفاقی عامل مرگ دهها کارگر بوده؛ در تامین ایمنی کم کاری نشده و کسی مقصر نیست. یکی از بازماندگان میگوید این مصاحبه وزیر کار دل داغداران را آتش زد. دانشجویان اعلام کردهاند عصر امروز در مقابل وزارت کار تجمع میکنند. بانویی از نزدیکان کارگری درگذشته میگوید حمل جنازه کارگران با بیاحترامی همراه بوده است. معاون دادستان کل کشور میگوید سوابق کارفرما را در اداره کار بررسی کرده و «برخی موارد عدم رعایت ایمنی در حادثه معدن طبس مشهود بوده است». دو وزیر کار و صمت مصاحبه کردهاند که خیلی زود مستمری کارگران درگذشته وصل خواهد شد تا شاید کمی کمی آلام بازماندگان تسکین یابد. بانوی بازماندهای میگوید در محل معدن زنی را دیده که فقط فریاد میزده چرا جنازهها را بدون عزت حمل میکنند. فیلم کوتاهی از گفتوگوی نماینده کارگران معدن با وزیر کار منتشر شده که در حاشیه جلسهای رسمی وزیر را گیر آورده و به او میگوید معدن سنسور تشخیص نشت گاز نداشته که اگر داشت چنین نمیشد. وزیر کار با بیحوصلگی سخنان نماینده کارگران را گوش میدهد. عجله دارد و میخواهد برود. در لحظات آخری که نماینده کارگران امکان گفتوگو از نزدیک با وزیر را دارد، از او میپرسد «اینها میدانید چقدر میگرفتند؟» و خودش جواب میدهد «۱۲ میلیون تومان». همه در مورد کارگران مُرده در معدن ابراز سوگ و همدردی میکنند. پای کارگران به صدر رسانهها باز شده است. روزی امام خمینی به رسانهها میگفت: «آنچه راجع به خودم می گویم این است که اگر قرار است عکس مرا بگذارید، به جای آن، عکس یک رعیت را بگذارید و زیرش بنویسید این رعیت چه کار مهمی کرده است.» این روزها گویا تحولی رخ داده؛ از روزهای نادری است که کارگران به صدر اخبار صداوسیما و روزنامهها آمدهاند؛ البته خبر مرگشان.
این تابلو با تمام جزییاتی که آمده و نیامده، خودِ خودِ باطن روابط کار در جامعه ماست. از تحلیلهای صد من یک غازِ حاکمان بر اقتصاد این ملک گرفته؛ تا وزیر کاری که رسیده نرسیده به معدن، با عجله مصاحبه میکند که کارفرما مقصر نیست؛ تا مستمریای که مسئولان آن را مایه تسکین آلام بازماندگان میدانند تا بازماندگانی که مطالبهشان انتقال توأم با کرامت پیکر کارگران درگذشته است. و «چه باید کرد؟» تنها و مهمترین پرسشی است که باید امید داشته باشیم پس از تماشای این تابلو در ذهنها بماند.
پینوشت:
در صفحه توییتر گزارههای دیگر درباره این وضعیت نوشتهام، از جمله اینجا که سعی کردهام نشان بدهم همیشه وزیران کار بلافاصله پس از فجایع منجر به مرگ کارگران گفتهاند مقصر کارفرما نبوده ولی بعدتر در محکمه قضایی مشخص شده مقام عالی وزارت حرف بیهوده زده و از قضا مقصر صد در صد خودِ خودِ کارفرما بوده است.
@tabagheh3_ir
در میانه انبوه اندوه فاجعه معدن طبس؛ و در میان انبوه کلمات بیمعنای سیاستمداران، حاکمان و رسانهها در تحلیل ماجرا و در سوگواریهای بیحاصل برای کارگران؛ این دو گزارش از واقعیت جذاب بود:
گزارش آقای حامد هادیان در تسنیم
گزارش خانم زینب مرزوقی در فرهیختگان
گزارش آقای حامد هادیان در تسنیم
گزارش خانم زینب مرزوقی در فرهیختگان
Forwarded from قسط
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🟢اقای جبلی حداقل شما نمک روی زخم بازماندگان جنایت معدن طبس نریزید!
شب گذشته در خبر ۲۰۳۰ شبکه دو، خبرنگار صدا و سیما سوالی را از مسئول ایمنی معدن پیرامون هشدار بعضی کارگران پیش از فاجعه معدن طبس میپرسد.
بر مبنای سوال اشتباه خبرنگار صدا و سیما، مسئول ایمنی نیز توضیحاتی ارائه میدهد که اساسا پرسش و روایت واقعی چیز دیگری بوده است.
تنها کافی بود همین سوال در حضور کارگران و بازماندگان پرسیده میشد تا روایت غالب و دروغ فعلی با این خطای صدا و سیما رسمیت پیدا نکند.
اسماعیل محمدولی خبرنگار حاضر در معدن طبس، در گفتگوی زنده دیشب جنبش عدالتخواه دانشجویی در این باره بیشتر توضیح میدهد
🆔 @edalatkhahi
شب گذشته در خبر ۲۰۳۰ شبکه دو، خبرنگار صدا و سیما سوالی را از مسئول ایمنی معدن پیرامون هشدار بعضی کارگران پیش از فاجعه معدن طبس میپرسد.
بر مبنای سوال اشتباه خبرنگار صدا و سیما، مسئول ایمنی نیز توضیحاتی ارائه میدهد که اساسا پرسش و روایت واقعی چیز دیگری بوده است.
تنها کافی بود همین سوال در حضور کارگران و بازماندگان پرسیده میشد تا روایت غالب و دروغ فعلی با این خطای صدا و سیما رسمیت پیدا نکند.
اسماعیل محمدولی خبرنگار حاضر در معدن طبس، در گفتگوی زنده دیشب جنبش عدالتخواه دانشجویی در این باره بیشتر توضیح میدهد
🆔 @edalatkhahi
Forwarded from هیئت هفتگی راه فاطمه (س)
#جلسه_هفتگی
#سلسله_بحث_های_نهج_البلاغه
🔸قال المهدی عجل الله تعالی فرجه: وفي ابنة رسول الله صلى الله عليه وآله لي أسوةٌ حسنةٌ
🔹مراسم هفتگی هیئت راه فاطمه(سلام الله علیها)
🎙 باسـخـنـرانـی
💠 حجتالاسلام محسن قنبریان
🎤 بـانـوای
💠 حجت الاسلام علی فخری
📅 جمعه ۶ مهرماه ۱۴۰۳، سـاعـت ۱۹:۳۰
🕌 قم، بلوار معلم شرقی(حدفاصل میدان بسیج و میدان معلم)، خیابان شهیدان عابدی، فرعی چهارم، پلاک ۱۴، بیت الکریمه(علیها السلام)
🔰لوکیشن بیت الکریمه
https://nshn.ir/967bsVHOVxvQaj
✅ برادران - خواهران
💢به مکان مراسم دقت شود💢
❇️برای پارک وسایل نقلیه، از فضای نبش کوچه استفاده بفرمایید.❇️
به کانال #هیئت_راه_فاطمه (سلام الله علیها) بپیوندید:
👇👇👇
🆔 @rah_fatemeh
#سلسله_بحث_های_نهج_البلاغه
🔸قال المهدی عجل الله تعالی فرجه: وفي ابنة رسول الله صلى الله عليه وآله لي أسوةٌ حسنةٌ
🔹مراسم هفتگی هیئت راه فاطمه(سلام الله علیها)
🎙 باسـخـنـرانـی
💠 حجتالاسلام محسن قنبریان
🎤 بـانـوای
💠 حجت الاسلام علی فخری
📅 جمعه ۶ مهرماه ۱۴۰۳، سـاعـت ۱۹:۳۰
🕌 قم، بلوار معلم شرقی(حدفاصل میدان بسیج و میدان معلم)، خیابان شهیدان عابدی، فرعی چهارم، پلاک ۱۴، بیت الکریمه(علیها السلام)
🔰لوکیشن بیت الکریمه
https://nshn.ir/967bsVHOVxvQaj
✅ برادران - خواهران
💢به مکان مراسم دقت شود💢
❇️برای پارک وسایل نقلیه، از فضای نبش کوچه استفاده بفرمایید.❇️
به کانال #هیئت_راه_فاطمه (سلام الله علیها) بپیوندید:
👇👇👇
🆔 @rah_fatemeh
Forwarded from کارگاه
🔹واکنشها به فاجعه طبس یک ترحم موقتی است
▪️علیرضا میرغفاری، نماینده کارگران در شورای عالی کار میگوید: متاسفانه طی سالهای گذشته اتفاقات دردناک بسیاری مرتبط با کارگران افتاده که واکنش به آن نهایتا یک ترحم موقتی است و در یک بازه زمانی کوتاه نیز فراموش میشود.
🔸متن کامل این گفتگو را در روزنامه جام جم بخوانید.
▪️علیرضا میرغفاری، نماینده کارگران در شورای عالی کار میگوید: متاسفانه طی سالهای گذشته اتفاقات دردناک بسیاری مرتبط با کارگران افتاده که واکنش به آن نهایتا یک ترحم موقتی است و در یک بازه زمانی کوتاه نیز فراموش میشود.
🔸متن کامل این گفتگو را در روزنامه جام جم بخوانید.
«وَبَشِّرِ الصَّابرِینَ الَّذینَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِیبَهٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُون.»
طبقه سه| مجتبی نامخواه
معلم مقاومت، صدای ما بود
🔸معلم مقاومت، صدای ما بود
درود بر او که در عمل اثبات کرد ایدهٔ مقاومت به قرائت امام خمینی، نه امری ممتنع که کنشی به کلی امکانپذیر است. او با تمام وجود به رهبری شایستهٔ جانشینِ امام خمینی باور داشت و با هدایتش حرکت حزبالله را چنان رشد داد که طی تنها سه دهه، ایده هستههای مقاومتِ خمینی، در قامت فراجنبشی بزرگ و الهامبخش ظهور کرد.
در هیاهوی منطقه، فریاد رسای غربِ آسیا علیه غرب بود. به خوبی به ما نشان داد چگونه دین و چه نگرشی به دین میتواند در ستیز با سلطه، نماینده شایسته فرودستانِ این نظم نابرابر جهانی باشد.
در نظم کنونی جهان که نابرابر است، طبقهای کوچک به استثمار عموم مردم زمین میپردازند و بر دیگران استکبار میورزند. تعداد بیشتری بر این نابرابری نمیشورند و برای بالارفتن از نردبانهای کوچک قدرت و ثروت در جوامع پیرامونی، با این نظم نابرابر کنار میآیند. با این همه، هستند انسانهایی که به رهایی، مقاومت، سلطه، استکبار، مستضعفین، جنبش و انسان میاندیشند؛ برای برپایی یک «جهان انسانی» جهاد میکنند و «تصمیم دارند پرچم لااله الا الله را در قلل رفیع کرامت به اهتزاز درآورند».
برای این مبارزان بیهمتایِ «جهان فقر و گرسنگی»، خون فرمانده نصرالله الهامبخشتر از سخنرانیها و عملیاتهای او خواهد بود. ان شاءالله.
@tabagheh3_ir
درود بر او که در عمل اثبات کرد ایدهٔ مقاومت به قرائت امام خمینی، نه امری ممتنع که کنشی به کلی امکانپذیر است. او با تمام وجود به رهبری شایستهٔ جانشینِ امام خمینی باور داشت و با هدایتش حرکت حزبالله را چنان رشد داد که طی تنها سه دهه، ایده هستههای مقاومتِ خمینی، در قامت فراجنبشی بزرگ و الهامبخش ظهور کرد.
در هیاهوی منطقه، فریاد رسای غربِ آسیا علیه غرب بود. به خوبی به ما نشان داد چگونه دین و چه نگرشی به دین میتواند در ستیز با سلطه، نماینده شایسته فرودستانِ این نظم نابرابر جهانی باشد.
در نظم کنونی جهان که نابرابر است، طبقهای کوچک به استثمار عموم مردم زمین میپردازند و بر دیگران استکبار میورزند. تعداد بیشتری بر این نابرابری نمیشورند و برای بالارفتن از نردبانهای کوچک قدرت و ثروت در جوامع پیرامونی، با این نظم نابرابر کنار میآیند. با این همه، هستند انسانهایی که به رهایی، مقاومت، سلطه، استکبار، مستضعفین، جنبش و انسان میاندیشند؛ برای برپایی یک «جهان انسانی» جهاد میکنند و «تصمیم دارند پرچم لااله الا الله را در قلل رفیع کرامت به اهتزاز درآورند».
برای این مبارزان بیهمتایِ «جهان فقر و گرسنگی»، خون فرمانده نصرالله الهامبخشتر از سخنرانیها و عملیاتهای او خواهد بود. ان شاءالله.
@tabagheh3_ir
🔻کدام متن میتواند به این خوبی به ما توضیح دهد که مقاومت در برابر سلطه آمریکا، در آغاز و در مرکزِ جنبش و پروژه عدالتخواهی جهانی جای دارد؟
بیانیه جو بایدن در حمایت از ترور نصرالله.
آن جا که این ترور و ریختن ۸۵ تُن بمب بر سر چند صد غیرنظامی را «معیار عدالت» خوانده است!
🔻از یک منظر همهٔ مسئله مقاومت، جوهرهٔ جدال ما با سلطه و نظمِ برآمده از روابط سلطه، کلیه اشکال ایستادگی در برابر استکبار و تمامی دعوای غرب آسیا با غرب، نزاع بر سر همین چیزی است که در این متن کاخ سفید آمده:
«Measure of justice»
معیار عدالت چیست؟
«جنگِ جهانیِ عدالت» مدتهاست آغاز شده است.
@tabagheh3_ir
بیانیه جو بایدن در حمایت از ترور نصرالله.
آن جا که این ترور و ریختن ۸۵ تُن بمب بر سر چند صد غیرنظامی را «معیار عدالت» خوانده است!
🔻از یک منظر همهٔ مسئله مقاومت، جوهرهٔ جدال ما با سلطه و نظمِ برآمده از روابط سلطه، کلیه اشکال ایستادگی در برابر استکبار و تمامی دعوای غرب آسیا با غرب، نزاع بر سر همین چیزی است که در این متن کاخ سفید آمده:
«Measure of justice»
معیار عدالت چیست؟
«جنگِ جهانیِ عدالت» مدتهاست آغاز شده است.
@tabagheh3_ir